سخن گفتن فرشته با فاطمۀ زهرا سلاماللهعلیها
تردیدى نیست که فرشتۀ وحى و یا دیگر فرشتگان با انبیا و اولیا سخن مىگویند و وحى الهى را در اختیار آنان مىگذارند، ولى سخن گفتن آنان به پیامبران اختصاص ندارد، بلکه با انسانهای والا ، هرچند نبى نباشند، نیز سخن مىگویند و گروهى را که فرشتگان در برابر آنها متمثل مىشوند و با آنان سخن مىگویند، «محدَّث» مىنامند.
تردیدى نیست که فرشتۀ وحى و یا دیگر فرشتگان با انبیا و اولیا سخن مىگویند و وحى الهى را در اختیار آنان مىگذارند، ولى سخن گفتن آنان به پیامبران اختصاص ندارد، بلکه با انسانهای والا ، هرچند نبى نباشند، نیز سخن مىگویند و گروهى را که فرشتگان در برابر آنها متمثل مىشوند و با آنان سخن مىگویند، «محدَّث» مىنامند.
در احادیث فریقین گروهى به نام محدّث معرفى مىشوند و آنها کسانى هستند که فرشته با ایشان به گفتگو مىپردازد. فرد محدَّث از نظر کمال باید به پایهاى برسد که بتواند اصوات برزخى را با گوش دنیوى بشنود. جهان، پر از صور و اصوات برزخى است که اغلب انسانها را به خاطر نداشتن توانمندى، یاراى دیدن و شنیدن آنها نیست، امّا گروهى که از نردبان کمال و فضیلت بالا رفتهاند، مىتوانند این اصوات و صور برزخى را بشنوند و درک کنند، تا آنجا که فرشتۀ والامقامى چون «روح الأمین» با آنها سخن مىگوید و آنها سخن او را مىشنوند.
ازاینجهت، در روایات، دخت گرامى پیامبر صلیاللهعلیهوآله محدّثه ١ معرفى شده که خود حاکى از کمال برتر است.
کوتهنظران، سخن گفتن فرشته با غیر پیامبران را دور از واقعیت مىشمارند، درحالیکه قرآن کریم یادآور سخن گفتن فرشته با مادر مسیح، حضرت مریم است، آنجا که مىفرماید:
«وَ إِذْ قٰالَتِ الْمَلاٰئِکَةُ یٰا مَرْیمُ إِنَّ اللّٰهَ اصْطَفٰاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفٰاکِ عَلىٰ نِسٰاءِ الْعٰالَمِینَ».2
«آنگاه که ملائکه به مریم گفتند: خدا تو را برگزیده و از آلودگى پاک کرده و تو را بر زنان جهان برترى بخشیده است».
سخن گفتن فرشتگان با فرد، نشانۀ نبوت و رسالت او نیست، بلکه نشانۀ ارتقاى مخاطب به قلّۀ کمال است که به او توان شنیدن صداى فرشتگان را مىدهد.
از این گذشته، قرآن کریم، سخن گفتن فرشتگان را با همسر حضرت ابراهیم علیهالسلام، هاجر یادآور مىشود و مىفرماید:
«قٰالُوا أَ تَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللّٰهِ رَحْمَتُ اللّٰهِ وَ بَرَکٰاتُهُ عَلَیکُمْ أَهْلَ الْبَیتِ إِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ». 3
«آیا از فرمان و ارادۀ خدا در شگفت هستى، رحمت و برکات او بر شما خاندان[نبوت]باد ...»
مسئلۀ الهام و فتوحات غیبى در مورد اولیاى الهى مسئلۀ گستردۀ کلامى و فلسفى است که در این مختصر، مجال بازگویى آن نیست، ولى بهطور فشرده مىتوان گفت که عصر نبوت و رسالت، به معنى رهبرى انسانها از طریق وحى تشریعى، سپریشده است و پس از رسول خاتم صلیاللهعلیهوآله نبى و رسولى نخواهد آمد، ولى هرگز باب فتوحات و شکوفایى معرفتى انسان به روى او بسته نشده است. چهبسا انسانهایی با دید برزخى و هوش برتر، آنچه را که دیگران نمىبینند و نمىشنوند، ببینند و بشنوند. قرآن مجید مىفرماید:
«یٰا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللّٰهَ یجْعَلْ لَکُمْ فُرْقٰاناً»4
«اى افراد با ایمان اگر از گناه پرهیز کنید، خدا قوه و نورى به شما مىدهد که از درون حق را از باطل جدا مىسازید».
امیر مؤمنان علیهالسلام دربارۀ انسانهای وارسته، که از طریق تقوا و پرهیزکارى کسب کمال نمودهاند، چنین مىفرماید:
«عقل خود را زنده ساخته و شهوتش را میرانده است تا آن جا که تنش به لاغرى گراییده و تندخویى او به نرمى تبدیل شده است. برقى پرنور در وجودش درخشیده و راه هدایت را براى او روشن ساخته و در راه خدا او را به پیش برده است. پیوسته در مسیر تکامل از درى به درى دیگر راه یافته و در جایگاه امنیت و آسایش پاى نهاده و آرام گرفته است». 5
گزیدۀ کتاب «راهنمای حقیقت»، ص 169-171
---------------------------------------------------------------------------------------------------
١ . بحارالانوار، ج۴٣، ص٧٩، حدیث ۶۶- ۶٧
2. سورۀ مبارک نساء، آیۀ۴٢
3) . سورۀ مبارک هود، آیۀ٧٣
4 سورۀ مبارک انفال، آیۀ٢٩
4 سورۀ مبارک انفال، آیۀ٢٩
5 . نهج البلاغه، خطبۀ ٢٢.