زنان و مناسک حج در سلوک نبوی
اهمیت و جایگاه حج و رهاوردهای بینظیر آن سبب شده است که از ابتدای وجوب آن پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله در ترغیب و تشویق زنان در حج و عمرهگزاری اهتمام ورزند. این امر علاوه بر آنکه حج همانند سایر عبادات اسلامی به عنوان یک نعمت الهی، زنان و مردان در درک فیوضات آن یکسانند هم بیانگر اهمیت حضور زنان در این اجتماع توحیدی است. در این نوشتار حسب اختصار سعی میشود نمونههایی از سلوک و سیره پیامبر صلیاللهعلیهوآله نسبت به حضور زنان در عمره و حج ارائه شود.
حجتالاسلاموالمسلمین حمید احمدی حاجیکلائی
حج به عنوان یکی از فرایض والا و فاخر در فرهنگ و شریعت اسلامی از سوی شارع متعال بر هر مسلمان مستطیع و واجد شرایط چه زن و چه مرد وضع شده است. و این ویژگی آن را به یک اجتماع نمونه از جامعه اسلامی و توحیدی بدل ساخته است. اجتماعی که با گردهمایی زنان و مردان مؤمن با انگیزه خداجویی و قرب به حق تعالی و عاری از تعلقات و امتیازات نژادی و قومی و ملی بر محور توحید و ذکر و نام یاد خداوند تشکیل میشود صحنه و ساحتی را از یک محیط و فضا و جامعه نمونه توحیدی به نمایش میگذارد و به همین دلیل خود منشأ آرامش و اقتدار و عزت و تمرینی برای زیست موحدانه است. این اهمیت و نقش برجسته آن سبب شده است که همه دل ها و جانهای مؤمنان مشتاق و مالامال از عشق به حضور در این اجتماع باشد و تجربه شیرین آن برای همیشه در کام و دل و روح حجگزاران باقی بماند.
اهمیت و جایگاه این فریضه و رهاوردهای بینظیر آن سبب شده است که از ابتدای وجوب آن پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله در ترغیب و تشویق زنان در حج و عمرهگزاری اهتمام ورزند. این امر علاوه بر آنکه حج همانند سایر عبادات اسلامی به عنوان یک نعمت الهی، زنان و مردان در درک فیوضات آن یکسانند هم بیانگر اهمیت حضور زنان در این اجتماع توحیدی است. در این نوشتار حسب اختصار سعی میشود نمونههایی از سلوک و سیره پیامبر صلیاللهعلیهوآله نسبت به حضور زنان در عمره و حج ارائه شود.
حسب گزارش راویان و سیرهنویسان در نخستین عمرهای که پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله در سال ششم بعد از هجرت به مدینه انجام دادند که در یک شرایط ویژه و همراه با تهدید از سوی دشمن همراه بوده است. 4 تن از بانوان مدینه از جمله ام سلمه همسر پیامبر صلیاللهعلیهوآله کاروان عمرهگزاران مسلمانان را همراهی کردند.1 این امر هنگامی رخ داد که مسلمانان عازم این سفر در اوج تهدید از سوی مشرکان مکه قرار داشتند. با این حال، پیامبر صلیاللهعلیهوآله از همراهی تعدادی از زنان خودداری نکردند.
مسئلۀ دیگری که در سلوک نبوی نسبت به حضور زنان در عمره و حج اهمیت یافته است بیانیه و مواضع روشن و شجاعانه ای که در سال نهم هجرت با انتخاب علی بن ابیطالب علیهالسلام به فرمان الهی به عنوان امیرالحاج و نماینده خودشان به حج اعزام کردند و آن را اعلام داشتند.
در این سفر یکی از روشهای ناپسند مشرکان مکه که حج ابراهیمی را از مدار طهارت و توحید منحرف کرده و آن را با پیرایههای نامیمون آلوده کرده بود، طواف عریان زنان و مردان بوده که پیامبر صلیاللهعلیهوآله در یکی از چهار موردی که به امام علی علیهالسلامدستور دادند اعلام کنند و این سنت ناپسند جاهلی را ملغی کنند، همین مسئلۀ بوده است. لذا حسب روایت محدثان و گزارش سیرهنویسان امام در مشاعر با صدای رسا بارها لغو این سنت زشت را اعلام و حج از این پیرایه پیراسته گردید.2 این نسبت جاهلی از منظر انسانی آن قدر زشت و ناپسند بود که پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله بعد از فتح مکه در سال هشتم هجری با آنکه نزدیک موسم حج یعنی در ماه ذیعقده در مکه بودند به انجام عمره بسنده کردند و از شرکت در موسم حج سرباز زدند و فرمودند حجی با حضور مشرکان ، که یکی از سنتهای آن همین طواف عریان ، بوده خوش ندارم.3 از این رو بعد از لغو این سنت سیئه در سال نهم، در سال دهم در حجة الوداع در موسم حج که با شکوه خاصی نیز برگزار شد و اولین حج بدون حضور مشرکان بوده شرکت کردند. لذا لغو و حذف سنت ناپسند که این مکان و آیین مقدس را آلوده کرده بود زمینه حضور زنان و مردان مؤمن در حج و این آیین فراهم شد.
از عرصههای دیگری که میتوان حضور زنان را در حج در سیره نبوی مشاهده کرد که نمونه روشن و عزتمند از حضور زنان در مراسم حج میباشد، سفر حجة الوداع میباشد. پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله به دلایلی همانند اینکه اولین حجی است که تماماً بر اساس شریعت اسلامی برگزار میشود و آخرین حج خودشان میباشد و هم در صدد بودند جمعیت انبوهی در این مراسم شرکت کنند چون لازم بود جمعیت کثیری از مسلمانان شاهد انجام فریضه حج ابراهیمی ـ محمدی باشند و هم در این اجتماع مهمترین مسائل جامعه اسلامی از جمله آن، تعیین جانشینی و رهبری جامعه باید اعلام میشد، این جمعیت انبوه میتوانست حجت الهی را بر همگان تمام کند. از این رو با فراخوان عمومی از راههای مختلف تلاش کردند تا جمعیت پرشماری در این سفر شرکت کنند. از جمله همراه آوردن همه همسران خود. چنانچه همه سیرهنویسان و راویان روایت کردهاند که زینت دختر جحش، صفیه، امحبیه دختر ابوسفیان، عایشه دختر ابوبکر، حصفه دختر عمر، سوده دختر زمعه، میمونه دختر حارث در این سفر شرکت کردند. و حضرت صدیقه طاهره سلاماللهعلیها همراه فرزندان خردسالشان از جمله حسنین؟عهما؟ به همراه پیامبر خدا از مسافران حج گزاران حجة الوداع بودند. رغم آنکه حضرت علی علیهالسلام قبل از آغاز سفر به امر پیامبر صلیاللهعلیهوآله عازم یمن شدند و در مکه به کاروان مسلمانان ملحق شدند، پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله خود تکفل و سرپرستی حضرت زهرا سلاماللهعلیها و فرزندانشان را بر عهده داشتند. برای حضرت فاطمه سلاماللهعلیها و هر یک از همسران مرکبی تدارک دیدند و آذوقه و جهاز شتر انسان را آماده ساخت. علاوه بر همسران خود جمعی دیگر از زنان مدینه و قبایل اطراف مدینه و مکه نیز در این سفر همراه کاروان بزرگ حجة الوداع شدند. گزارش شده است که برخی زنان که از نظر جسمی وضعیت مناسبی هم نداشتند پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله آنان را نیز دعوت کردند و اجازه دادند که در حج سال دهم شرکت کنند، از جمله اسماء همسر ابوبکر که محمد را حامله بودند و در ذوالحلیفه در ابتدای سفر وضع حمل میکنند پیامبر صلیاللهعلیهوآله میفرمایند: مثل بقیه محرم شوند، ولی تا پایان نفاس اعمال مکه را تأخیر بیاندازد و حج او تفاوتی با حج سایرین نخواهد داشت.
برخی گزارشها بیانگر آن است که حضرت حتی زنان باردار را نیز دعوت به همراهی کاروان کردند. یکی از زنانی که زایمانش نزدیک بود، اسماء بنت عمیس بود که به محمد بن ابوبکر باردار بود. او با آنکه در روزهای آخر بارداری بود، اما آماده شد تا با کاروان حجاج حرکت کند و بعد از خروج از مدینه در ذوالحلیفه وضع حمل کرد و دیگری بسیعه اسلیمه بود که پانزده روز پس از اعمال حج، وضع حمل کرد.4
در آستانهی حرکت کاروان، ضیاعه، همسر مقداد، در مدینه مریض بود. پیامبر صلیاللهعلیهوآله از او پرسیدند: آیا قصد حج داری؟ گفت: به خدا قسم بدنم درد میکند و قادر نیستم. با این حال، حضرت فرمودند: برای حج حرکت کن و با خدا شرط کن و بگو «خدایا محل من آنجایی است که تو آنجا مرا نگه داری».5
عنایت و توجه ویژه حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله به همسران و خانواده خود در این سفر با توجه به مسئولیت سرپرستی و هدایت کاروان چندده هزار نفری، از نکات حایز اهمیت میباشد. برای مرکبهای زنان یک مسول تعیین میکند که حدا هم بلد است؛ یعنی خواننده آواز ویژه راندن شتران به او توصیه میکند که مراقبت کنند که مبادا خیلی تند حرکت کنند تا موجب اذیت خانمها شود.6 در مسیر در منقطه روحاء وقتی شتر صفیه یکی از همسران پیامبر صلیاللهعلیهوآله زانو زد و از راه رفتن باز ماند پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله به دلجویی او پرداختند و وقتی دید گریه میکند که مبادا از سفر باز بماند پیامبر با دستان خود اشک چشم هایش را پاک میکند و از زینب بنت جحش،یکی دیگر از همسرانش که شتر مازاد به همراه داشت درخواست میکند که شتری در اختیار صفیه قرار دهد که او هم میپذیرد.7
عایشه همسر پیامبر صلیاللهعلیهوآله وقتی در منزل به عادت زنانه مبتلا شد و اندوهگین و شکوه کنان نزد پیامبر صلیاللهعلیهوآله آمدند، پیامبر او را دلداری میدهد و میفرماید این طبیعت زنان است نگران نباشی و برای انجام حج او را راهنمایی میکند. همو بعد از پایان حج به دلیل اینکه همانند دیگر همسران پیامبر نتوانسته عمره انجام دهد فقط حج انجام میداده گله میکند. پیامبر از برادرش عبدالرحمن پسر ابوبکر میخواهد که عایشه را برای محرمشدن به تنعیم ببرد و او را همراهی کند تا عمره مفرده انجام دهد. در روز عید قربان در منا خود حضرت به همراه حضرت علی علیهالسلام 100 شتر قربانی کردند و برای هر یک از همسرانش یک گاو قربانی کردند.8
در روز عید قربان بعد از قربانی و حلق پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله عازم مکه و مسجدالحرام شدند تا اعمال مکه را انجام بدهند، خود بر مرکبی سوار شدند و علی را هم بر آن مرکب سوار کردند و همسران خود را هم برای انجام اعمال مکه سوار بر مرکبها کردند و با خود به مکه بردند و در انجام اعمال همراهیشان کردند.
در مسیر راه از مدینه تا مکه هم مراقبت کردند تا زنان همانند مردان اعمالشان را درست انجام دهند. وقتی در بین جمعیت زنی را مشاهده میکند که با سکوت همراه کاروان حرکت میکند، میپرسند چرا حرف نمیزند؟ یکی از همراهان عرض کرد که نذر سکوت کرده تا همراه کاروان به مکه برسد، حضرت به یکی از خانمها فرمودند به ایشان بگویید، سکوت درست نیست؛ چون لازمه حج گفتن ذکر است، باید سخن بگوید و حرف بزند.
در عرفات در خطبهای مردان را به رعایت حق زنان و تأمین هزینه زندگی آنان با رعایت شئون انسانی زنان توصیه کردند. چون اساس خانواده را بر محور زن و حفظ و حرمت و جایگاه آن میدانستند.-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
1. واقدی، المغازی، ج 2،ص 574.
2 . سبط بن جوزی، شرح فضایل خاندان نبوت، ترجمه محمدرضا عطایی، ص 56.
3 . المیزان، ج 10، ص 174
4 . کافی، ج 4، ص 449 و 444؛ تهذیب، ج 5، ص 389؛ استبصار، ج 2، ص 316.
5 . مستدرک الوسایل، ج 9،ص 173؛ عوالی اللئالی، ج 1، ص 217؛ مسند احمد، ج 1، ص 292.
6 . الاستیعاب، ج 1، ص 140.
7 . اسدالغابه، ج 6، ص 172؛ مسند احمد، ج 1، ص 254.
8 . کلینی،الکافی، ج 4، ص 491.