وصیت امیرمؤمنان علیه‌السلام دربارۀ‌ خانۀ خدا

وصیت‌های اخلاقی، عصاره  و چکیدۀ  فضائل و آرمان‌های مطلوبِ وصیت‌کننده هستند و بیان این وصایا، به هنگام بروز آثار رحلت از دنیا، اهمیتشان را دوچندان می‌کند. از این چشم‌انداز، وصایای اخلاقی و اجتماعیِ امیرمؤمنان علیه‌السلام، پس از ضربت در محراب عبادت و صلای «فزت و رب الکعبه»، از اهمیتی والا برخوردار  است و ‌ کنه و جوهر وصایای آن حضرت محسوب و نشانۀ نگرانی و دغدغۀ ایشان نسبت به بندهای وصیت‌نامه برای پیروانشان درک می‌شود. افزون بر موارد یادشده، اینکه امیرمؤمنان علیه‌السلام موارد وصیت را، در آن شرایط دشوار جسمانی، مکتوب فرموده‌اند، دلیلی دیگر بر اهمیت مفاد آن است. بنابراین  شایسته است که این سفارش‌ها  به‌عنوان سنجۀ پیرویِ راستین، همواره موردتوجه، مراقبه و  محاسبۀ  پیروان آن حضرت قرار گیرد.
این وصایای بنیادین  که اکنون در نامۀ چهل و هفتم نهج‌البلاغه در دسترس دوستداران آن امام هماست، حاوی ده وصیت مهم ایشان دربارۀ مسائل اجتماعی، عبادی و اخلاقی، خطاب به امام حسن و امام حسین علیهما‌السلام و نیز به همۀ پیروان حضرت می‌باشد. امیرمؤمنان علیه‌السلام در این نامه، صدرِ شش مورد، وصیت را با عبارت «الله الله» تأکید فرموده‌اند که نشانه‌ای بر نهایت تأکید و اهمیت آن فقرات است. سفارش به تقوا، پرهیز از دنیاپرستی، اندوه نخوردن برای دنیا،‌ اخلاص، ظلم‌ستیزی، نظم، ایجاد صلح و آشتی، حقوق یتیمان و همسایگان، به‌کاربستن قرآن، نماز، حج، جهاد، وحدت و بخشش یکدیگر، امربه‌معروف و نهی از منکر و پرهیز از انتقام‌جویی،  از مفاهیم بلند این نامۀ ارجمند هستند.
یکی از فقرات این وصیت‌نامه که با تکرار لفظ جلالۀ «الله» ، در کنار سایر موارد‌ بر آن تأکید شده است، موضوع حج است. حضرت در این فقره از وصیت، مؤکدانه پیروانشان را از خالی‌گذاردن خانۀ ‌خدا و  نگه‌نداشتن حرمت آن باز می‌دارند و نسبت به نتیجۀ سوء آن بیم می‌دهند، چنانکه ایشان در سخنی دیگر،  فلسفۀ وجوب حج را تقویت دین 1 و نیز کعبه را نشانی برای اسلام و حرمی امن برای پناه‌آورندگان بیان فرموده‌اند2. این وصیت امیرمؤمنان علیه‌السلام به‌عنوان بخشی جدایی‌ناپذیر از منظومه و مجموعۀ وصایای ایشان، نشان‌دهندۀ عظمت رفیعِ فریضۀ حج است که امروزه با مشاهدۀ مصائب جهان اسلام و نیز تحلیل‌های فراوان دربارۀ اهمیت و کارکردهای فردی، فرهنگی و اجتماعی حج؛ درک اهمیت آن دشوار نمی‌نماید.
أُوصِیکُمَا بِتَقْوَى اللَّهِ وَ أَلَّا تَبْغِیَا الدُّنْیَا وَ إِنْ بَغَتْکُمَا وَ لَا تَأْسَفَا عَلَى شَیْ‏ءٍ مِنْهَا زُوِیَ عَنْکُمَا وَ قُولَا بِالْحَقِّ وَ اعْمَلَا لِلْأَجْرِ وَ کُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً أُوصِیکُمَا وَ جَمِیعَ وَلَدِی وَ أَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ کِتَابِی بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکُمْ وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَیْنِکُمْ فَإِنِّی سَمِعْتُ جَدَّکُمَا صلی‌الله‌علیه‌وآله یَقُولُ صَلَاحُ ذَاتِ الْبَیْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصِّیَامِ اللَّهَ اللَّهَ فِی الْأَیْتَامِ فَلَا تُغِبُّوا أَفْوَاهَهُمْ وَ لَا یَضِیعُوا بِحَضْرَتِکُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی جِیرَانِکُمْ فَإِنَّهُمْ وَصِیَّةُ نَبِیِّکُمْ مَا زَالَ یُوصِی بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَیُوَرِّثُهُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الْقُرْآنِ لَا یَسْبِقُکُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَیْرُکُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِینِکُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی بَیْتِ رَبِّکُمْ لَا تُخَلُّوهُ مَا بَقِیتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِکَ لَمْ تُنَاظَرُوا وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الْجِهَادِ بِأَمْوَالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ أَلْسِنَتِکُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ عَلَیْکُمْ بِالتَّوَاصُلِ وَ التَّبَاذُلِ وَ إِیَّاکُمْ وَ التَّدَابُرَ وَ التَّقَاطُعَ لَا تَتْرُکُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ فَیُوَلَّى عَلَیْکُمْ شِرَارُکُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلَا یُسْتَجَابُ لَکُمْ. ثُمَّ قَالَ‏ : یَا بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ لَا أُلْفِیَنَّکُمْ تَخُوضُونَ دِمَاءَ الْمُسْلِمِینَ خَوْضاً تَقُولُونَ قُتِلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ أَلَا لَا تَقْتُلُنَّ بِی إِلَّا قَاتِلِی انْظُرُوا إِذَا أَنَا مِتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هَذِهِ فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ وَ لَا تُمَثِّلُوا بِالرَّجُلِ فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله یَقُولُ إِیَّاکُمْ وَ الْمُثْلَةَ وَ لَوْ بِالْکَلْبِ الْعَقُورِ .
شما را سفارش مى‌کنم به ترسیدن از خدا، و اینکه دنیا را مخواهید هر چند دنیا پى شما آید، و دریغ مخورید بر چیزى از آنکه به دستتان نیاید، و حق را بگویید و براى پاداش آن جهان کار کنید، و با ستمکار در پیکار باشید و ستمدیده را یار. شما و همۀ فرزندانم و کسانم و آن را که نامۀ من بدو رسد، سفارش مى کنم به ترس از خدا و آراستن کارها، و آشتى با یکدیگر، که من از جد شما صلی‌الله‌علیه‌وآله شنیدم که مى‌گفت: آشتى‌دادن میان مردمان بهتر است از نماز و روزه سالیان راه. خدا را! خدا را! درباره یتیمان، آنان را گاه گرسنه و گاه سیر مدارید، و نزد خود ضایعشان مگذارید. و خدا را! خدا را! همسایگان را بپایید که سفارش شدۀ پیامبر شمایند، پیوسته دربارۀ آنان سفارش مى‌فرمود چندان‌که گمان بردیم براى آنان ارثى معین خواهد نمود. و خدا را! خدا را! دربارۀ قرآن، مبادا دیگرى بر شما پیشى گیرد در رفتار به حکم آن. و خدا را! خدا را! دربارۀ نماز، که نماز ستون دین شماست. و خدا را! خدا را! در حق خانۀ پروردگارتان، آن را خالى مگذارید چندان که دراین جهان ماندگا رید، که اگر حرمت آن را نگاه ندارید به عذاب خدا گرفتارید. و خدا را! خدا را! دربارۀ جهاد در راه خدا به مال‌هاتان و به جان‌هاتان و زبان‌هاتان! بر شما باد به یکدیگر پیوستن و به هم بخشیدن. مبادا از هم روى بگردانید، و پیوند هم را بگسلانید. امر به معروف و نهى از منکر را وامگذارید که بدترین شما حکمرانى شما را بر دست گیرند! آنگاه دعا کنید و از شما نپذیرند.
پسران عبدالمطلب! نبینم در خون مسلمانان فرو رفته‌اید و دست‌ها را بدان آلوده و گویید امیرمؤمنان را کشتاند! بدانید جز کشندۀ من نباید کسى به خون من کشته شود. بنگرید! اگر من از این ضربت او مردم، او را تنها یک ضربت بزنید و دست و پا و دیگر اندام او را مبرید که من از رسول خداصلی‌الله‌علیه‌وآله شنیدم مى فرمود: راه بپرهیزید از بریدن اندام مرده هر چند سگ دیوانه باشد.3


نسخۀ صوتی وصیت امیرمؤمنان علیه‌السلام



 



----------------------
1. فَرَضَ اَللَّهُ ...  اَلْحَجَّ تَقْرِبَةً لِلدِّینِ (نهج‌البلاغه،‌حکمت 252).
2. جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى لِلْإِسْلاَمِ عَلَماً وَ لِلْعَائِذِینَ حَرَماً (نهج‌البلاغه، خطبۀ 1).
3. برگرفته از ترجمۀ مرحوم دکتر سیدجعفر شهیدی