فرازهایی از دعای عرفۀ امام حسین علیه‌السلام

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی أَخْشَاکَ کَأَنِّی أَرَاکَ وَ أَسْعِدْنِی بِتَقْوَاکَ وَ لاَ تُشْقِنِی بِمَعْصِیَتِکَ 
خدایا! مرا به بالاترین درجه خشیّت برسان، آنگونه که انگار می‌بینمت.
و به وسیله تقوا، سعادتمندم گردان، و با نافرمانی‌ات به بدبختی‌ام مکشان.
وَخِرْ لِى فِى قَضائِکَ ‏وَ بَارِکْ لِی فِی قَدَرِکَ حَتَّى لاَ أُحِبَّ تَعْجِیلَ مَا أَخَّرْتَ وَ لاَ تَأْخِیرَ مَا عَجَّلْت
و در قضا و قَدَرت خیر و برکت برای من قرار ده!
تا آنجا که تأخیر را در تعجیل‌های تو و تعجیل را در تأخیرهای تو نپسندم. 
وَ إِلَى غَیْرِکَ فَلاَ تَکِلْنِی‏إِلَهِی إِلَى مَنْ تَکِلُنِی
 إِلَى قَرِیبٍ فَیَقْطَعُنِی أَمْ إِلَى بَعِیدٍ فَیَتَجَهَّمُنِی أَمْ إِلَى الْمُسْتَضْعَفِینَ لِی وَ أَنْتَ رَبِّی وَ مَلِیکُ أَمْرِی
و مرا به غیر خودت وامگذار! 
خدایا مرا به که وا مى‏گذارى!؟
 به نزدیکان که با من قطع رابطه کنند!؟
یا به بیگانگان که با من خشونت و نفرت آغازند!؟
 یا به آنان که مرا ضعیف و ناتوان خواهند!؟
 در صورتى که تو پروردگار من و مالک امور من هستى.
فَأَسْأَلُکَ یَا رَبِّ بِنُورِ وَجْهِکَ الَّذِی أَشْرَقَتْ لَهُ الْأَرْضُ وَ السَّمَاوَاتُ وَ کُشِفَتْ بِهِ الظُّلُمَات وَ صَلُحَ بِهِ أَمْرُ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ أَنْ لاَ تُمِیتَنِی عَلَى غَضَبِکَ وَ لاَ تُنْزِلَ بِی سَخَطَک
پس از تو اى پروردگار من درخواست‏مى‏کنم به نور جمالت که زمین و آسمان را روشن کرده و تاریکی-ها را از جهان برانداخته و اصلاح امر اولین و آخرین بدان بسته است که مرا در حال قهر و غضبت نمیرانى و خشمت بر من نازل نگردانى.
أَنْتَ کَهْفِی حِینَ تُعْیِینِی الْمَذَاهِبُ فِی سَعَتِهَا وَ تَضِیقُ بِیَ الْأَرْضُ بِرُحْبِهَا 
خدایا! تویى پناهم، هنگامی که راه‌های زندگی با همه وسعت بر من مشکل می‌شود و زمین با همۀ فراخی‌اش بر من تنگ می‌گردد.
یَا مَنْ قَلَّ لَهُ شُکْرِی فَلَمْ یَحْرِمْنِی وَ عَظُمَتْ خَطِیئَتِی فَلَمْ یَفْضَحْنِی وَ رَآنِی عَلَى
 الْمَعَاصِی فَلَمْ یَشْهَرْنِی (یَخْذُلْنِی) 
اى آنکه با وجود شکر اندک من، محرومم نساختى و خطاى بزرگ و بسیار کردم و مرا رسوا نکردى و مرا در حال عصیان بسیار دیدى و بى‏آبرویم نکردی.
یَا مَنْ عَارَضَنِی بِالْخَیْرِ وَ الْإِحْسَانِ وَ عَارَضْتُهُ بِالْإِسَاءَةِ وَ الْعِصْیَان
اى آنکه با خوبی و احسانش خود را به من نشان داد و من در عوض با بدی و نافرمانی در مقابلش ظاهر شدم.
یَا مَنْ هَدَانِی لِلْإِیمَانِ مِنْ قَبْلِ أَنْ أَعْرِفَ شُکْرَ الاِمْتِنَان
اى آنکه به ایمان هدایتم کرد، پیش از آنکه من، شکر در مقابل نعمت را بشناسم!
إِلَهِی أَمَرْتَنِی فَعَصَیْتُکَ وَ نَهَیْتَنِی فَارْتَکَبْتُ نَهْیَکَ فَأَصْبَحْتُ لاَ ذَا بَرَاءَةٍ لِی فَأَعْتَذِرَ وَ لاَ ذَا قُوَّةٍ فَأَنْتَصِرَ. فَبِأَیِّ شَیْ‏ءٍ أَسْتَقْبِلُکَ یَا مَوْلاَیَ أَ بِسَمْعِی أَمْ بِبَصَرِی أَمْ بِلِسَانِی أَمْ بِیَدِی أَمْ بِرِجْلِی‏. ألَیْسَ کُلُّهَا نِعَمَکَ عِنْدِی وَ بِکُلِّهَا عَصَیْتُکَ یَا مَوْلاَیَ فَلَکَ الْحُجَّةُ ...
خدایا! تو فرمان دادی و من عصیان کردم. تو نهی کردی و من نهی تو را مرتکب شدم.
اکنون، زمان‌ را پشت سر گذاشته‌ام؛ بی آنکه توجیه و عذری، برای کرده‌های خویش داشته باشم و بی آنکه توش و توان و پشت و پناهی برای خود تدارک دیده باشم.
پس با کدامین روی به دیدار تو بشتابم؟
آقای من! با گوش‌هایم؟ با چشم‌هایم؟ با زبانم؟ با دست‌هایم؟ با پاهایم؟ مگر نه اینکه همه این‌ها نعمت‌های توست در نزد من؟ و مگر نه اینکه من با همه این‌ها مرتکب گناه شده‌ام؟
خدای من حجت توراست ...
فَاجْعَلْ لَنَا اللَّهُمَّ فِی هَذِهِ الْعَشِیَّةِ نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تَقْسِمُهُ بَیْنَ عِبَادِکَ‏
وَ نُورٍ تَهْدِی بِهِ وَ رَحْمَةٍ تَنْشُرُهَا وَ بَرَکَةٍ تُنْزِلُهَا وَ عَافِیَةٍ تُجَلِّلُهَا وَ رِزْقٍ تَبْسُطُهُ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین
پس ای خدا! در این شامگاه، از هرچه خیر و نیکی و خوبی که میان بندگان خویش تقسیم می‌کنی و از نوری که به وسیله آن هدایت می‌بخشی و از مهربانی و لطفی که می‌پراکنی و از لباس عافیتی که می‌پوشانی و از سفره روزی‌ای که می‌گسترانی، ما را نیز بهره‌مند گردان! این مهربان‌ترین مهربانان!
إِلَهِى کَیْفَ تَکِلُنِی وَ قَدْ تَکَفَّلْتَ لِی وَ کَیْفَ أُضَامُ وَ أَنْتَ النَّاصِرُ لِی أَمْ کَیْفَ أَخِیبُ وَ أَنْتَ الْحَفِیُّ بِی.
خدایا! چگونه ممکن است رهایم کنی، در حالی که عهده‌دار من شدی، و چگونه پایمال شوم در حالی که تو یاور من هستی، یا چگونه ممکن است ناامید شوم، در حالی که این‌چنین به من مهربانی؟
إِلَهِی مَا أَقْرَبَکَ مِنِّی وَ أَبْعَدَنِی عَنْکَ وَ مَا أَرْأَفَکَ بِی فَمَا الَّذِی یَحْجُبُنِی عَنْکَ.
خدایا! چه اندازه تو به من نزدیکی، و چه اندازه من از تو دورم! و چه اندازه نسبت به من رأفت داری! پس آخر چه‌چیز مرا از تو این‌همه دور کرده و حجاب بین من و تو شده است؟
إلَهِی کُلَّمَا أَخْرَسَنِی لُؤْمِی أَنْطَقَنِی کَرَمُکَ وَ کُلَّمَا آیَسَتْنِی أَوْصَافِی أَطْمَعَتْنِی مِنَنُکَ.
خدایا! هرگاه نظر به ضعف و ناقابلی‌ام، مرا در مقابل تو لال کرد و جرأت سخن‌گفتن را از من گرفت، کرم تو مرا به سخن در آورد. و هرگاه اخلاق و اوصافم مرا از اصلاح خود ناامید کرد، نعمت‌های تو مرا امید بخشید.
 


| شناسه مطلب: 107421







نظرات کاربران